امام جمعه پاوه: محراب داران و محراب نشینان باید مجهز به علم باشند
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۲۳۶۵۶
به گزارش ایرنا، ماموستا مُلا قادر قادری عصر پنجشنبه در کارگاه آموزشی آشنایی با خطبه خوانی که با حضور جمعی از روحانیون تازه فارغ التحصیل شده منطقه اورامانات در مسجد قبا پاوه برگزار شد، افزود: روحانیون باید به هدف خود ایمان داشته، اخلاق و اعتدال را رعایت و زمانه شناس باشند، در غیر این صورت موفق نخواهند بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه همه ما واقفیم که تندروی جواب نداده است و همچنان که تندروی و افراط محکوم است، کندروی و تفریط هم محکوم است تصریح کرد: دشمنان از نماز و امر به معروف و نهی از منکر ما ترس دارند پس باید هوشیار و زمانه شناس و آگاه به دانش روز باشیم.
امام جمعه پاوه ادامه داد: ما در عصری هستیم که فضای مجازی و اینترنت حریمها را شکستهاند و در حقیقت سخن ما علما در مقابل هجمۀ فضای مجازی زیاد تأثیر ندارد اما با این وجود ما باید ادای تکلیف کنیم و مأیوس نشویم.
ماموستا قادری اضافه کرد: هرکسی که کارش امربهمعروف و دعوت است و خطبه میخواند همواره مشکل دارد؛ همچنان که کوههای بلند روی آنها برف و ابر و بارندگی است.
وی گفت: معتقدم یک روحانی در عصر ما باید در مساجد در درجه اول برای مخاطبان خود در خصوص عقیده و اخلاق صحبت کند زیرا آنچه امروز بیشترین ضربه را خورده است عقیده و اخلاق مردم است.
این روحانی برجسته اهل سنت اظهار داشت: با مشاهدۀ قرآن درمییابیم حتی پیامبران و سفیر الهی همواره درخواست فصاحت و شفاف گویی را کردهاند و از خداوند خواستهاند در بیان کلمات و مطالب به آنها کمک کند.
ماموستا قادری در خصوص تاریخچۀ خطابه افزود: باملاحظۀ تاریخ درمییابیم یونانیان در سخنوری و خطابه پیشروتر از سایر ملتها بودهاند و در یونان فن خطابه مثل یک هنر بوده است و بعد از یونانیان، ایرانیان به خصوص سلاطین ایرانی در فن بیان و خطابه سرآمد و سپس اعراب جاهلی در خطابه و شعر و مناظره مطرح بودهاند.
وی با بیان اینکه با ظهور اسلام، بین خطابه و دین مبین اسلام پیوند قوی ایجاد شد و علمای اصول و منطق ما خطابه را یک فن و یک هنر دانستند بیان کرد: در تاریخ ۱۴۰۰ سالۀ اسلام تحت فرهنگ قرآن خطبای زیادی پرورش یافتهاند و در میان خطبا که اسلام به ما معرفی کرده امثال امام فخر رازی و سید جمالالدین افغانی و شکیب ارسلان لبنانی و ماموستا کیشک مصری و هزاران خطیب و گویندۀ ماهر بوده و زیستهاند.
امام جمعه پاوه ادامه داد: در میان اکراد هم از سلیمانیه و سنندج و مهاباد و اورامانات خطبای بزرگواری داشتهایم و اگر از بنده سؤال شود بنده میگویم در این عصر در بین تمام فصحا مقام معظم رهبری فصیحترین خطیب است.
ماموستا قادری تاکید کرد: استعداد ذاتی ، مطالعۀ آثار بخصوص مطالعۀ قرآن کریم و سنت رسولالله (ص)، ایمان به مطالبی که برای مردم بیان میکند، اعتمادبهنفس، تمرین و ممارست و علم و اخلاق خصوصیاتی است که یک خطیب باید داشته باشد.
وی گفت: علاوه براین خصوصیات یک خطیب باید ظاهری آراسته داشته و لباس مرتب به تن کند و بهداشت خود را رعایت نماید.
امام جمعه پاوه خاطرنشان کرد: روانشناسی و خطابه روابط تنگاتنگی با هم دارند و اگر خطیب روانشناس نباشد و نداند منطبق بر روز مطالب خود را ارائه نماید، خطبهاش تأثیری در مخاطبین نخواهد داشت.
ماموستا قادری افزود: اطاله و طولانی بودن خطبه آثار منفی دارد لذا درخواست ما این است برای مخاطبان خود کمتر صحبت کنید و موضوعاتی که انتخاب میکنید کوتاه و مختصر باشد.
اورامانات به منطقه ای در شمال غربی استان کرمانشاه شامل شهرستان های پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی اطلاق می شود که حدود ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد.
شهرستان مرزی پاوه با ۶۰ هزار نفر جمعیت در ۱۲۰ کیلومتری شمال غربی استان کرمانشاه واقع شده است.
برچسبها امر به معروف و نهی از منکر کارگاه آموزشی خطبه ها پاوه اورامانات اخلاقمنبع: ایرنا
کلیدواژه: امر به معروف و نهی از منکر کارگاه آموزشی خطبه ها امر به معروف و نهی از منکر کارگاه آموزشی خطبه ها پاوه اورامانات اخلاق امام جمعه پاوه ماموستا قادری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۲۳۶۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاوران شما بیتهایی بهتر از شاهنامه را میتوانستند پیدا کنند
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛ در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند.
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی.
این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود.
نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
نویسنده: علیاصغر سیدآبادی